• خطبه ها
  • اندرز به ياران
مترجم : سید علی نقی فیض الاسلام

اندرز به ياران

« 338»

(109) (و من خطبة له ( عليه ‏السلام  )) إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللَّهِ (سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى) الْإِيمَانُ بِهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِهِ فَإِنَّهُ ذَرْوَةُ الْإِسْلَامِ وَ كَلِمَةُ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ وَ إِقَامُ الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّةُ وَ إِيتَاءُ الزَّكَاةِ فَإِنَّهَا فَرِيضَةٌ وَاجِبَةٌ وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقَابِ وَ حَجُّ الْبَيْتِ وَ اعْتِمَارُهُ فَإِنَّهُمَا يَنْفِيَانِ الْفَقْرَ وَ يَرْحَضَانِ الذَّنْبَ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَإِنَّهَا مَثْرَأَةٌ فِي الْمَالِ وَ مَنْسَأَةٌ فِي الْأَجَلِ وَ صَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تُكَفِّرُ الْخَطِيئَةَ وَ صَدَقَةُ الْعَلَانِيَةِ فَإِنَّهَا تَدْفَعُ مَيْتَةَ السُّوءِ وَ صَنَائِعُ الْمَعْرُوفِ فَإِنَّهَا تَقِي مَصَارِعَ الْهَوَانِ أَفِيضُوا فِي ذِكْرِ اللَّهِ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الذِّكْرِ وَ ارْغَبُوا فِيمَا وَعَدَ الْمُتَّقِينَ فَإِنَّ وَعْدَهُ أَصْدَقُ الْوَعْدِ وَ اقْتَدُوا بِهَدْيِ نَبِيِّكُمْ فَإِنَّهُ أَفْضَلُ الْهَدْيِ وَ اسْتَنُّوا بِسُنَّتِهِ فَإِنَّهَا أَهْدَى‏  

« 339»

السُّنَنِ وَ تَعَلَّمُوا الْقُرْآنَ فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الْحَدِيثِ وَ تَفَقَّهُوا فِيهِ فَإِنَّهُ رَبِيعُ الْقُلُوبِ وَ اسْتَشْفُوا بِنُورِهِ فَإِنَّهُ شِفَاءُ الصُّدُورِ وَ أَحْسِنُوا تِلَاوَتَهُ فَإِنَّهُ أَنْفَعُ الْقَصَصِ فإن الْعَالِمَ الْعَامِلَ بِغَيْرِ عِلْمِهِ كَالْجَاهِلِ الْحَائِرِ الَّذِي لَا يَسْتَفِيقُ مِنْ جَهْلِهِ بَلِ الْحُجَّةُ عَلَيْهِ أَعْظَمُ وَ الْحَسْرَةُ لَهُ أَلْزَمُ وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَلْوَمُ .


ص339

  از خطبه ‏هاى آن حضرت عليه السّلام است (در بيان اسباب تقرّب به خداوند و حفظ شعائر اسلام):  (1) برترين وسيله تقرّب بسوى خداوند سبحان (ده چيز است، اوّل:) تصديق و اعتراف بيگانگى خداوند و رسالت فرستاده او (محمّد صلّى اللَّه عليه و آله) است، (2) و (دوّم:) جهاد و جنگيدن در راه حقّ تعالى است (با كفّار و دشمنان دين) كه سبب بلندى (و ركن اعظم) اسلام است، (3) و (سوّم:) كلمه اخلاص (گفتن لا إله إِلّا اللّه) است، كه فطرىّ و جبلّىّ (بندگان الهىّ) است (خداوند مردم را بر اين فطرت آفريده كه هر كس تصديق دارد كه براى او خدائى است بى همتا و بى شريك) (4) و (چهارم:) بر پا داشتن نماز كه نشانه ملّيّت دين اسلام است (بزرگترين ركن دين است، و از جهت عظمت و اهمّيت آنرا نفس ملّت و دين فرموده) (5) و (پنجم:) زكوة است كه سهميّه ‏اى است از جانب خدا تعيين گشته دادن و پرداخت آن (به مستحقّين) واجب است، (6) و (ششم:) روزه ماه رمضان است كه سپرى است (براى جلوگيرى) از عذاب، (7) و (هفتم) حجّ نمودن خانه خدا و بجا آوردن عمره آن كه حجّ و عمره فقر و پريشانى را مى ‏زدايد و گناه را مى ‏شويد و پاك مى ‏سازد، (8) و (هشتم:) صله رحم (احسان و نيكوئى به خويشان) است كه سبب افزايش مال و طول عمر است، (9) و (نهم:) صدقه دادن (احسان بفقراء و  

 ص340

درماندگان) است، صدقه پنهانى گناه را مى‏ پوشاند (بسبب آن خداوند عقاب معصيت و گناه را كم مى‏ فرمايد) و صدقه آشكار مردن بد (مرگ ناگهانى، غرق شدن، سوختن، زير آوار رفتن و مانند آنها) را دفع مي كند، (10) و (دهم:) بجا آوردن كارهاى پسنديده (مانند احسان و نيكى و اصلاح بين برادران) كه كارهاى نيك، شخص را از مبتلى شدن بذلّتها و خواريها حفظ ميكند (نيكوكاران در دنيا و آخرت سر فراز بوده و بذلّت و بدبختى دچار نمى ‏شود). (11) شتاب كنيد در ياد نمودن خدا كه ياد خدا بهترين ذكر است، و رغبت نمائيد در آنچه (بهشتى) كه به پرهيزكاران وعده فرموده كه وعده او راستترين وعده‏ ها است، (12) و هدايت و راهنمائى پيغمبر خود را پيروى كنيد كه راهنمائى او بالاترين راهنمائى است، و به سنّت و طريقه او رفتار نمائيد، زيرا طريقه او هدايت كننده ترين سنّتها و روشها است، (13) و قرآن را بياموزيد كه نيكوترين گفتار است، و در آن انديشه و طلب فهم نمائيد كه قرآن بهار دلها است (همه گونه گلهاى علوم و حكمتها در دل مى ‏روياند) و بنور هدايت آن شفاء و بهبودى (از بيمارى جهل و نادانى) بخواهيد كه قرآن شفاى (بيمارى) سينه‏ ها است، و آنرا نيكو بخوانيد (الفاظش را بى غلط خوانده معنيش را رعايت نموده در احكامش تفكّر و انديشه كنيد) كه آن سودمندترين گفتار است، (14) و (بايد رفتار عالم بقرآن طبق دستور باشد، چون) عالمى كه بر خلاف علمش رفتار كند بجاهل و نادانى ماند سرگردان كه از جهل و نادانى بهوش نيايد (آنجا كه علم سودى ندهد تدبيرى باقى نمى‏ ماند) بلكه حجّت و دليل بر عقاب او (در قيامت از حجّت و دليل بر عذاب جاهل) بيشتر است، و حسرت و اندوهش زيادتر، و نزد خدا توبيخ و سرزنشش افزونتر (چون دانسته معصيت و نافرمانى نموده و اهمّيّتى بدستور الهىّ نداده و بر خلاف آن رفتار كرده كه اين خود بزرگترين گناهان است).